چه دورند
از هم شهرهای این دنیا
نام این شهر: بوروس
نام این ایرانی بی شهر: جمشید
و تو چه سپید و بور
اِسلیمی چشمهایت چه خوشرنگتر از آسمان فروردین مَمَسَنی
اگر
میدانستی از چه اقلیمی آمدهام تا این زمستان خیس و خونسرد
از چارچوب گالوانیزهات میآمدی بیرون
خشک میکردی مرا در حوله
ی گرم افسانهای فنلاندی
و آمیزشی به شیوه نورآباد میآموختی از من دختر
خاموش ایستگاه اتوبوس در
آگهی رنگین زیرپوش