|
|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
احمد زاهدی متروك
وسوسهيِ جدايي،هربارعاشقترم ميكند و باز دنبالِ پژواكِ گلولهها (تو را كه بوسيدهام) بر رحل خواهم خواند. و ترسان گنجشگكي را كه زمستان پوشيده، ميگويم خواب بر درخت حرام است و گوش بر تو كه نشنيدي، رفتي
ـ « بر گورِ من برهنه شويد و پاهايتان در حوضِ آب بشوئيد و پس برويد تا وسوسه جدايتان كند از هر بند»
خود را با تو تمام كردهام و در تدفينِ من آيهاي آمد كه برهنهگيات بر گورِ من حرام ميكند گلولهاي كه من را برد ميخندد. از دفتر: كباب بال http://www.poethome.blogspot.com
|