|
|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
خیالت تخت خیالت تخت را رها نمی کند / می کشد انتظارت را در کِش و قوس ِ صبحگاه با فشردن ِ گلوی بالشی که تاب نیاورد وزن ِ فکرهایت را .
جیغ می زند با جیرجیرهایی که درد ِ همبستری ات را نپذیرفت لااقل قاب ِ عکسی شود از شب های با هم بودنمان که نه یادگاری از تبی برای بیدار ماندن ِ مادرانی که هیچ وقت نمی مانند . خوابیدند و در خوابهاشان دیدند که ندیدند بزرگ شدیم .
وقت آن است که بازی های کالِمان برسد به چیدن ِ عشق بازی و هر طعم ِ دیگری که چشیدند و هسته اش آرزوی باروَری را نمی خواهد بکارد در بکارت ِ متعارفشان .
تعارف چرا ؟ بگذارید به زایش برسم نطفه ی شعری از خیال ِ تخت ِ خالی را که نه در مادری بسته شده نه از معشوقی بریده .
|