بایگانی      صفحه اول        شعر      نگاه      کتابخانه      پیوندها      شعر، علیه فراموشی      ویژه ی 8 مارس

 

دو شعر از شهره رحمانی

 

 

دنیا

همین است که می بینی.

آياچيزهايی ديده ای؟

زندگی،

همین است که میگذرد.

آياچيزی رادرگذرديده ای؟

مرگ،

آنکه می آید،

ناشناس است.

آینه فریاد میزند:

زمان!

تو خیره می شوی در چشم آینه؟

آینه را تکرار می کنی؟

من درکنارآيينه ايستاده ام. 

  **

 

 

 

 

 

 

کلاه تو بزرگ بود و پر سایه  ،

سايه ات هم مثل کلاهت بود.

من و سبزهای کوچک،

در انتظار نور.

سوار بر خیالات خودم بودم ،

که بادی وزید .

پلکهایم در افق ،

گم شد.

با سکوت.

تو چرامی خنديدی؟

هنوزصدای خنده هايت می پيچد،

درپيچ های پيچک های آرزوهايم.