بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
|
|
1
خم راه در سینه بالایی تپه
دور یک مین را سنگ چیده ایم آسوده باش راه گله های گوزن، راسوها و مارمولک از این طرف ها نیست
بادبادکی هم بر آن نمی نشیند و نه رنگین کمان و قطره ی بارانی
راه به سوی دل تو که چلچله ای درآن خود را نهان کرد چه کنم اگر پرچین باشد و گلوله ای کور
چاپ شده در آرش شماره 99/98
2
در چشم انداز میان من و سقف تیره روبرو نرده های فلزی تکان می خورد
دو پنجره بر دیوار و سوراخی از گلوله توپ کبوتری به دنبال آسمان می گردد
روی برجک تانک سربازی دعا می خواند همچون لک لکی عهد عتیق بال بال می زند در دستهایش
دو چشم دارم و دهانی که خالی است همچون پوکه ء گلوله ای.
|