|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
1)
با این درد شدید زیبایی
دارم زنی می زاید از دهانم
زنی دیگر را
پدرهای این زبان ددری بودند از اساس
جای یک مادر ددری
خالی بود در فارسی دری
این بوی چراغ الکلی ست
که کنارش شعرم را کورکورانه بنویسم
وگرنه بعد از یک زایش حسابی
صرفاً عادت دارم
یک نوشیدنی بی الکل و کافئین و خاصیت
بنوشانم زنان دیگران را
زنان مثل تو خواهر!
یا باید مرتباً بزایند شعری را
اگر نشد گاوی را
یا کار می دهند دست خودشان
چه کاری!
یا کار دست و پا می کنند کنار کاری
زنی که دست به کار است
تا علیه این زایش نابرابر
دست کم زنان دور و برش را
واکسینه کند
خواهران واکسینه
خواهران کادر پزشکی
خواهرانِ برادران زحمتکش
خواهرانِ دردهای ریز را
معجزات بزرگ در آستین
چادرم چار دور زد دور سرم
آخرش دست برداشت از سرم
با این درد شدید زیبایی که پیچیده در لبم
اجداد مادری بشر را
در سطری اگر بیرون بگویم
چه زیبا گفته ام
من مادر دردهای شدیدم را
در حال دریدن دامنش از درد
از پشتِ در دیدم
درد
درها را می بندد که تو جیغت را
بدرّی و بدوزی و آرام بلند شوی
یعنی که زندگی این است
من اگر این کودک ددری زبان باز زبان دراز را
نگویم بروم
با کار نه متر و نه وجب و نه سانت بر آمده از کارم
چه کار کنم
زیر چادری که فقط چار دور می زند دور سرم
آخرش دست بر می دارد از سرم!
2)
سبحان اله در زندگی و مرگ
فقط روی یک تخت خوابیده ام: یک نفره
اما اینجا که رسیدم
ماجرا کمی طول کشید
به من دادند دردی شدیدتر از درد زایمان
ظریف تر از درد دندان
پس خوش به حال رندان جهان
که نخوردند از این گوشت
و گوش نکردند
به باز و بسته شدن هر دهان
ران در پارچه ی سفید پیچیده
که یکی از هزاران شب خدا را
تکیه داده بود به پای یکی چون تو شما
شباهتش را بالا آوردم
در بخش های استان و بخش و مرکز
مرکزم به درد توست
به دست تو درد
از گوشت و گوشتخواری و گوشت بازی و گوشت کاری و
چرخ شدن و چرخ دنده شدن و دنده شکستن و بستن
می روم به خدا می میرم
رفتی که رفتی
گرفتار به دندان گرفتگی، گاز گرفتگی
شده اما منفجر نشده ام هنوز
از کوچه ی تنگ، مردان وسیع
داخل شده، بیرون زده اند
حمام های بخار آلود، مردان منتظر
تشت های آماده
مردان دست به آماده
ارتفاع بی رودربایستی و پشت سرت
مردان نامی بزرگ
دندان تو دندان اجل است!
لب ارتفاع بیا ببین فرشته شدنم
این هم فرشته شدنم
تو، چه چیزی است و خود، چه کسی
بیا جوجه رنگی بخر و ببر و برو
نیا زری، کوا زری، چیا زری
بیا بریم سرباز خانه
ماشین مال رضا خانه، مرگ بر رضاخان
برگرد ناخوشم برگرد
قزاق های رضاخان دست به تیر
آقا جان اما اصیل و دلیر
توی کوچه ریحان وحشی ست برای فروش
صحراهای شبنم زده برای فروش
صبح ها بساط شراب داری
یا شاه درویشان بگو که پیش از این
مثلاً شبی به مرو به نیشابور
در خدمت رندی بوده ای
یا فقط امشبی را در این دامنه ای
مرگ بر مظفر الدین شاه
مظفر الدین شاه پادشاه علیل و بیماری بود
او در آمدهای کشور را
صرف مسافرت های خارج می کرد!
|