|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
بعد ازظهرِ استمراری
سوزني كه در گلويت
فرو رفته
در مي آورم
گلويت را مي بوسم
بر صفحۀ گرامافون ميگذارم
... مادر بزرگ هم اينگونه
گلوي خراشيدۀ بنان را ميبوسيد
بخوان
صداي تو تنها نامحرمي ست كه به اتاقِ خوابم ميآيد
به آشپزخانه ام سرك ميكشد و روي مبل
استمراري لم ميدهد
نه اين تو نيستي
من تا آمدنِ اين بعد از ظهرِ استمراري لباس هاي شسته را از پشت بام
فراري ميدهم
مي دانم پرواز از پيراهن زنانه آغاز ميشود
برايم آواز بخوان
گيس بريده
ديوارهای خانه با صدای تو بلندتر ميشوند
گيس بريده ام
تا سوالِ انگشت هايت بي پاسخ بماند
از گيس هاي بريده ام
در جواب قليان را با فتوای شيخ ميشكني
اين صحنه را در فيلم ديشب ديده ام
كه گفتي موهای كوتاه بيشتر به انگشت هايت ميآيد
و گفتي شيخ اگر لبانت را وقت بوسه زدن به سيگار ميديد
اين همه توتون را حرام نميكرد
اين صحنه را در فيلم فردا خواهم ديد
|