سمیرا نیک نوروزی


 samiraNiknoruzi

          بعد ازظهرِ استمراری

  

سوزني كه در گلويت

فرو رفته  

 در مي آورم

گلويت را مي بوسم

بر صفحۀ گرامافون مي­گذارم

... مادر بزرگ هم اين­گونه

گلوي خراشيدۀ بنان را مي­بوسيد

Play 

بخوان

صداي تو تنها نامحرمي ست كه به اتاقِ خوابم مي­آيد

به آشپزخانه ام سرك مي­كشد

و روي مبل

 استمراري لم مي­دهد

 

نه اين تو نيستي

من تا آمدنِ اين بعد از ظهرِ استمراري

لباس هاي شسته را از پشت بام

 فراري مي­دهم

مي دانم پرواز از پيراهن زنانه آغاز مي­شود

برايم آواز بخوان

    

 

گيس بريده 

 

ديوارهای خانه با صدای تو بلندتر مي­شوند

گيس بريده ام

تا سوالِ انگشت هايت بي پاسخ بماند

از گيس هاي بريده ام

در جواب قليان را با فتوای شيخ مي­شكني

 

اين صحنه را در فيلم ديشب ديده ام

 

كه گفتي موهای كوتاه بيشتر به انگشت هايت مي­آيد

و گفتي شيخ اگر لبانت را وقت بوسه زدن به سيگار مي­ديد

اين همه توتون را حرام نمي­كرد

 

اين صحنه را در فيلم فردا خواهم ديد