رویا شاه حسین زاده



 shahhosseini

ا

ابرهایی که توی این عکسند

تا حالا باید جایی باریده باشند

بی گمان

گلهای زیادی را رویانده اند

و بی گمان یکی از آن گلها را کسی برای معشوقه اش برده

فکر میکنم معشوقه باید لبخندی زده باشد از شادی

بی آنکه بداند

ما

در این عکس

چقدر

غمگین بوده ایم

 

 

ترجمه از نسا  ناظمی

By this time all the rain clouds in this photo

have gone rain pouring here and there

I’m sure they have watered many flowers

and made them grow taller

And I’m sure somebody has picked one of those flowers

for his beloved

I can imagine his beloved

smiling delightfully

unaware of us

deep in melancholy and sorrow

 


 

  

محبوب من

از دوست داشتنم می ترسد

از داشتنم می ترسد

از نداشتنم هم می ترسد

 

با اینهمه اما

مبادا گمان کنید مرد شجاعی نیست

 

وطنش  بودم اگر

به خاطر من می جنگید

و مادرش اگر

بخاطرم

جان ....

من اما

هیچ      کسش

نیستم

من

هیچکسش هستم .

 


 

 

فراموشکارترین زن زمینم

 

آنقدر که گاهی حتی یادم می رود

 

که به این دنیا آمده ام ؟ !

 

یا دارم از آن می روم ؟!

 

فراموشکارترینم اما

 

چیزهایی هست

 

که هرگز از یادم نمی رود

 

چیزهایی کوچک

 

خیلی  خیلی کوچک

 

مثلا

 

لکه ای

 

روی

 

پیراهن تو .

 



اینجا فرشته ای زندگی می کند

حتا اگر

خانه ی من

بهشت نباشد

 

آهای ! پسرهای همسایه

جنس های مذکر کوچک

 

شما را به خدا

مردهای بهتری شوید

 

من دارم این فرشته را

با خون دلم بزرگ میکنم .

 

 



 

من هيچ كس را آن سوي ديوار های اوین  نداشته باشم شايد

اما

در اين غروب كسالت بار

هيچ چيز به اندازه ي تلفني از زندان

خوشحالم نمي كند

و مردي كه اعتراف كند

گاهي

به جاي آزادي

به من مي انديشد .