|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
1
دیشب ، دوباره همان شب بود
وَ رودِ خون آلود
در
بی قراریِ خود
تنها نبود
سرِ بریدۀ همسالانم که پیر شده بودند
با رود می رفت ......
برکنارۀ خواب
سکوتی پُر خروش
حیران بود...
مادر
تکه پاره های
مرا جمع میکرد
وَ واژه واژه
کنار هم میچید
و زیر لب
میگفت :
باید دوباره تاریخ
بنویسم !
1391
2
به اتاق تمام
مُردگان جهان سر می کشم
کتاب ها را می کاوم
و نشانی نمی یابم
به جست و جوی گمشده ای
که نمی دانم چیست ؟ کجاست ؟ کیست ؟
همه را خوانده ام .....جز یک شعر !
3
دروازۀ هراس یک لنگه
بود
دار....
دلهره ....
دربند...
در به در ....
و جز خیال های پاره پاره.....
فصل هایی بُن بست......
وُ شالی از اندوه که دنیا را به آن آویختی
در کوچه ...
هیچ دوره گردی
خیال بند نمی زند..
4
تابوتِ راشی که ساخته اید
ناگزیرم نمی کند
به مرگی ارزان که
آگهی اش را به دیوارها آویخته اید...حراج
نمی شوم
در فاصله جهنم
و این خواب
.....درختها از نگاهم می گریزند
بذرهای افشانده
ام... ،
طوطی هایی سردرگُم اند ...در ردای تو ....
مرده زاری با علف های هرز........، این سان که از ذهنم می گذری
در تلخی این
قاب
فریادِ خیالی .....اگر نبود
در فاصلۀ سکوت هایم.... به
جنینی خیالباف دلخوشم
که در من می لولد
5
پرندگانی که چهار گوشۀ دریا را گرفته اند
تا کویرها را فرش کنند
به سکوت می روند
وُ به بامدادی که از تَرس در جامه ای سیاه گُم شده است
|