|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
امسال میخواهم برای تو
چه کنم که آینه هم جواب نمی دهد
دم دمای تو بودم
که خواب دیدم
پسر کوچکی
با چشمهایی شبیه تو
که سالهای بعد به جهان نگاه می کند
دو ماهی قرمز کوچک را به نام ما
به تنگ آبش اضافه کرده
می دانم جهان بیرون من وتو
مرده است
اما گندم سبز می شود
2
سنگی در من
نفس می كشد
دلم گرفته
فرقی به حال
مرزهای تن نمی
کند
اين همه سوزن
سرم از سینه
هایی که آغوش تو نباشد
تا خشک شدن چیزی نمانده
سالهاست زیر بهمن مانده ایم
چوبهای بند رخت دست تکان می دهد
برای شال قرمز دخترم در آب...
|