منیره حسینی




  monirehHoseini

1)    زن باید- زن نباید

ازدر نيامده

گوش پرده را مي کشد

وتجويز مي کند

رساله های زن باید – زن نباید را

هر فتوايي که مي دهد

میله ای به پنجره ام اضافه می شود

و هر چه سکوت کنم

صدایش از آجرهای خانه بالاتر می رود

.

.

امشب هيچ پرنده ا ي پرش به پنجره ام نمي گيرد

و ماه هم دیگر

دلش به این زندگی قرص نمی شود

 

من

بی هیچ فتوایی

در خانه زنده به گور شده ام

و همسایه ها

تا مدتها بویی از این مرده نخواهند برد .

 

2)آزادی

1

پنجره را با دکمه های پیراهنم باز می کنم

آزادی

در سینه ام رگ می کند

و در قفسه اش

باد با آواز هزاران پرنده می پیچد

2

سرت را بالا بگیر

" اینجا آسمان است  "

و تا نبض تو می زند

هیچ پرنده ای فرودش اضطراری نیست  !

 

3)آقای قاضی

 

(مرد)- صبرکن

هنوز حرف هایی جا مانده دارم

که از سنگینی اش

چمدانت وا مانده است

(زن)- چیزی نگو

از آسمان چشم های تو

سنگ هم ببارد صبور می روم

مدت هاست آب ازسرِچشم های من گذشته است

دلم برای دختری می سوزد

که نمی دانست

خانه ی شوهر چه غربتی دارد

و حفاظ در

خط و نشان مرد دیگری را می کشد

 

- قصه ات را هیچکس باور نخواهد کرد

شایعات تو

جز در دهان خودت

در هیچ کوچه ای نمی پیچد

 

- شايعات من ؟

همین که خسته ام ؟

همین که با حکم های سرزمین تو بریده ام ؟

همين كه از سكوت ِ خودم ...

جیـــــــــــــــــــــــــغ

شایعات من !؟-

 

=  آقای قاضی

 

- آقای قاضی

مهرم حلال

جانم فدای سرزمین مادری ات

یکبار برای یک زن

حتی اگر

به شرط چاقو روی رگ هایش

حکم شیرینی ببرید.

 

4) این زن ...

 

تقصير تو نيست

كه با هر تكان باد

زمین می ریزم


این زن

پوست کلفتی ندارد
 
مي تواني به راحتی


زمستان را برتنه اش بکشی

انگشتانش را قلم کنی

و بعد

 با خط شکسته برپیشانی اش بنویسی :

  تبر

که دسته ي خودش را قطع نمی کند

 

در ريشه هاي من

آب از آب تكان نخواهد خورد .

 

5) مزاحم

 

 

-         روشن فکر تر از آن بودی

که وجدانت را با اشاره ای خاموش کنند

به شب نرسیده

روی تاریکی خانه ات

دلیلی روشن بپاش

  دوستت دارد

دوستش داشته باش -

 

 مزاحم زنگ می زند

من ...

حرفم را قطع می کنی

می پری وسط بریدگی لب هایم

با  

     خس

                      خسی از حرفی خسته به سرفه می افتم

از    ته

                         حنجره 

       ام

                         کناربرو

خس   ته   ام

- مزاحم زنگ می زند

می زند

زنگ

می زند

زنگ

می زند

می زند

می زند

-  صدایم از زیر دست و پای این مرد بلند نمی شود  -

مزاحم زنگ می زند

زنگ می زند

زنگ می زند

-         اگر پشت گوشی را دیدی

                                               صدای مرا  هم می شنوی-

 

 

6)آه من بسیار خوشبختم

 

این زن همان زن است

که با دو فنجان چای،

با یک سبد سیب های دست نخورده

 خنده تعارفت می کرد

 

همان زن

که حالا ساعتی از کار افتاده است

و عقربه ی شعرهایش

به پای مرد دیگری نمی چرخد

 

بگو جای خالی ات را در کدام گوشه بگیرم

که خانه ، نبودنت را باور کند ؟

هرچه به در می گویم دهانت را ببند

چه حرف ها که به تو نمی زند !

-اين چراغ های مشکوک چرا

مرا متهم می کنند

درخانه ای روشن دروغ می گویم-

 

انگار تو دراین خانه ای و مجبورم    

 به اندازه ی یک عمر

 وانمود کنم

« آه من بسیار خوشبختم ».