|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
هفتادو دو رنگِ افسانههای کهن
کُشتی پهلوانان باستانیاش را باخت
و
فرّ خدایان
عشق را
رمز گیسوی بلند منیژه را
چلۀ کمان آرش را
شعبدۀ جم را
قداست آناهیتا را
کُدِ غار میترا و
حکم محتوم سهراب را
و معجزهای را که از انبوه رمه
انسان میآفرید
آری
از هفتاد و دو رنگ این رَملهای کهن
این تپههای سیلک
این زیگوراتِهای معلق
این ارگِ دشت و کویر
آن ایوان مداین
و آریانهایی که نژادِ برتر
از تیغۀ شمشیرشان میچکید
هیچ نمانده
جز
انبوهی اسکلتهای شکسته
زیر بار حرامِ
تحریمهای غریب
عدد هفتاد و دو
رنگِ آههای کشیده و ناکشیدۀ تمدنیست
که
یک موش کور هم
فردایش را پیشگویی میکند
جادوزدههایی جاودانه
که زیر لبهای کبود
در حالیکه چشم
چشم از غارهای سنگی برنمیدارد
زبان آریاییاش را پچ پج میکند
بهمن 1391
|