|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
Camel
بوئید
کوکائین
دستم
را
در
سلام
و
نشست
انگار
در
باری
مستعمره
نشین
با
سبز
آریستوکراتیک
چشم
هایش
شیوه
ی
انگشتان
دوکی
اش
در
شتر
زردی
که
آرام
می
کشید
دارجلینگ
عصر
و
لحن
بودلر
در
کلام
مکث
هایش
اما
خائن
به
خون
منقرض
آبی
اش
در
زنگ
های
مدام
موبایل
عیاری
که
هرچه
می
خواست
آنی
به
چنگ
اما
حتا
یکی
را
نگه
نمی
توانست
جنتلمنی
که
به
یک
فنجان
شناختم
مرد
کوتاهی
بود.
۲۰۰۸
رم
|