ژاله چگنی



  jalehChegeni


         زمان

چون اسب مسابقه مى دود

شاعر

از درگاه

براى فصل ها دست تكان مى دهد

پرنده اى نامرئى

در گوش او

چهار مضراب فردا را تكرار مى كند

قله هائى هست

كه در شعر فتح مى شود

و شعر هائى 

كه تاج سر عشقند

عطر در خاطره مى ماند

لبخند در تصوير

شيرين و ليلى

درشعر