![]() |
|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
|
چند شعر از امیلی دیکنسون برگردان: روشنک بیگناه |
از تشنگی آب را می آموزیم
می گویند
کسی نیستم ، تو کیستی؟
چه غم انگیز است کسی بودن
زنبور از من نمی ترسد
جویبار ها بلندتر می خندند وقتی می آیم
رودخانه ام سوی تو جاری ست
رودخانه ام در انتظار پاسخ است.
برایت جویبارها را می آورم
دریا سخن بگو
خاطره روبرویی دارد و پشت سری
به عمیق ترین سرداب |