مینو نصرت

 

خطوط موازی هرگز منحنی نمی شوند

خانه را خط می زنم

خط چشمانم را نیز

همچون خطی جدا شده از ریل آدمها

بازوانم را می گشایم

پیش از آنکه پرتگاهی  گردم

ایست گاهت می شوم

با دهانی که تازه

از باغ چیده ام