بایگانی صفحه اول تازه های شعر کتابخانه پیوندها شعر، علیه فراموشی |
محمود کویر
محمود کویر گلبدن
چشمان: ختن! دو تا بچه آهو! لبان: توت هراتی! دو پستان: سیب سمرقند! کمر: نسترن. همه جان و تن کرده ام من چو آغوش. بهاری کن و دکمه واکن! مرا! گلبدن بنوشان! بپوشان! رها کن!
***
سنگسار در بدحشان
لیلاست نامت یا امینه! لعل بدخشان باشد بدنت یا فیروزه ی نیشابور یا دوبیتی آبی بوسعید در زیر آوار سنگ چه می کنی؟ پیراهن دریده ی عشق!
سماع
بال بنفشه از اردی بهشت آورده ام برای زخم سینه ی پوینده با چند قطره آواز قناری برای گلوی مختاری سماع عاشقان کجاست!!!
***
بامدادی
بی گمان بامداد پنج شنبه آبی ست و شاخه ای بهار نارنج به گوشه ی گیسوانش ودفی از سپیده در آغوشش.
*** گردوی گریه
هدهدی خسته در خیابان های خیس می خواند:
گردو فالی به یک سکه خستگی گردو فالی به یک پیاله درد گردو فالی به نان سنگک و انگور گردو فالی به خنده های ربابه گردو فالی به خواب کفش کتانی! خیابان خاموش جیغی می کشد سیاه. قبای هق هق و اندوه در خزان می پیچد و خون شتک می زند به کاکل ماه.
|
|
آبیانه
بادبادک کلماتم بر آسمان و شادی همپای باد می دود بر بال بام.
*** کو بهار؟
پیراهن پرپر پروانه بر تن باد و قبای قناری بر شاخه های خشک سهم ما از بهار همین بود شاید
*** با من بیا
با من به نیشابور بیا تا از شاخه ی ماه و ترانه های بوسعید برایت بستری ببافم.
***
با من بیا
با من به کوچه های نارنج به باغ های خوشبوی لیمو بیا تا غزلی در گیسوانت ببافم.
***
با من بیا
با من به آن بامداد آبی بیا که نیلوفر نورانی در عطر نی بند از پیراهن می گشاید. ***
تنبوری
هلا! تنبوربی قرار ! این دل هوای سوار سوار کرده است بیا کمی آفتاب بریزم پر شالت با چندتا پر سیاوشان، توی کاسه ی نقره کارت. هلهله هات کجاست!
گمگشته
کلماتم کو! کلمات آبی! کو؟ کبوتر، کو؟ گل، کو؟ خاک! زیتون! گندم و گریه کجاست؟ آه! شاهبانوی کلماتم: آزادی!
*** پرنده
از بال بنفشه ها بهار بارید پرنده ها نوشیدند یکی شد، سینه سرخ یکی سبزقبا یکی هم تو، قناری آبی من!
*** رابعه
توت هرات است، لبانت و دو سیب سمرقند در پیرهن نهان داری
***
برهنه
پیراهن در پاگرد این پناه رها کن تا باران بوسه ببارم بر آن صنوبر مست
تاتاری
رقص قاصدکی پریشان در باد است! یا درویشی را، در کوچه های هگمتانه، می گردانند، به تازیانه!
***
عروس خیابان
نگاه کن! کالسکه های نور عبور می کنند تا مرا به کاخ های بلور برند. بیا! رویا را از دستان من بنوش! * بر صخره ی سیاه خیابان خیس و برهنه ایستاده ام و ترس در مردم چشمانم تخم کرده است. گناه را از چشمان من بنوش! * این کالسکه های سیاه تابوت زنبق های مست منند خدارا از پستان من بنوش پیش از آن که پرپر شوم.
***
محبوب من
پگاه بود که او، بر شانه ای شراب بر کفی کبوتر، در میان زنبقی سپید شکوفید.
بهارک
دستمال گلدار تورا باد برد و بهار شد.
***
بهاری
باز این فروردین بازیگوش رنگدان تو را انداخت، و از گوشه ی دفترت بهار به هر سو دوید. ***
باد بهار
باد آمد و اردی بهشت ما را پرپر کرد. حالا من مانده ام و این بهار بی اردی بهشت و این دل بی قرار.
بازار عاشقان
آهای! هیهای! چند قطره یاس زرد کمی آواز صنوبر برای زخم های محمد! یک پیاله خنده ی بابونه یک شاخه اردی بهشت برای بال پروانه. بازار عاشقان کجاست!؟
عطر دهل
عطر غريب دهل دارد آسمان. بر كدام خاك پشته ، مادران، كشتگان خويش را شماره مي كنند!
***
تلخ خوانی
تنها تنبوری مست زیر درخت گریه غزل های طاهره می خواند. وقتی تو را، کنار میدان درد تازیانه می زنند. ***
|
|