آنکه میگوید و میخندد
چند شعر از لیرکا میفکا
ترجمه: کوشیار پارسی
نگارههای یک نمایشگاه |
|
یاد
هنر نگارگری پمپئی
جایی در نیمهی راه
هالهلویا چشماناش را بست.
سهپایهای کوچک و قلم مو.
سایه از هر دو سو.
و آن نوای دلنشین
که آسمان به زمین میکشاند حتا
میان ِ شانهی چپ و راست؟
پرگار و کلاه بر سر بگذار و
بنشین به انتظار!
آبرنگ
ناشناس
اسلاوا راشکای
خانهای سپید در گوشه.
خطهای آزادوار میگذرند از دشت تا افق.
اما من، بیگانهای در این چشمانداز هستم و نیستم.
نگاه کن به جان ِ سالم، باد، در جا به جایی.
سپید ِ دیوارهای به هر گوشه در جنبش،
چشمانداز کوچک میشود،
بگذارش بر تمبر نامه،
پرده را بینداز.
اوه تریسمگیستوس، به تندیسها بیندیش
امشب، آسمان حتا کنار کشیده خود را
ساروج ِ ماهتاب به زحمت تَرَک خواهد خورد
همه چیزی که دیگرگون شود به رنگ ِ آبی
فرعونها و سنجابها، حلزونها و هر آنچه هست
کاش هرمس جای دو گونهی زیبا
دو نیمکرهی زیبای باسن بنماید
نافی باز و گلی و باقی
ویوارینی و دیگران
زمانی خواهد رسید، اگر که نباشد هنوز
که کسی نیاز به آرایشگر نداشته باشد.
حتا مادرْخدا نیز.
او از ورای سدهها میشناسد چهرهاش را.
اما مادونای ویوارینی با مسیح
میتوانند آسان قیچی تیز کنند
سر بگردانند به چپ و راست
گوشها بنمایانند
و جاودانه بمانند در هنر.
لوکرسیا
استاد ناشناس از مکتب لوکاس کراناخ
به تصویری دیگر که میروی
اژدها نشسته بر قلهی باژگونهی آسمان.
آتش میخزد از درخت، آویخته بر نخی باریک
به سوختن در سرسوی خود.
پرندگان حتا نمیدانند
چه میلرزد بر لبخند ِ تو.
دختر با شمع
خودفرید سخالکن
چهره، عسل رنگ، از قوسی به قوسی
موم ِ فراموش ِ شعله ور به هر شب
بر نوک ِ کاجی بلند
سپید و سپیدها میآمیزند
در جامهی ابلیس و رنگ ِ عاج.
ناهار در چمنزار
اگر به زمان میاندیشی
حیوان خانگی به خواسته رسیده است.
غذاش میدهی و سرپناهی
میجنبد، انگار موجودی واقعی
فرشتهای بیهوده میدزدی
که صبحها قاشقی برگیرد
سرسخت است اندکی
اما ببر سوی دهان
آن جمجمه از یاد ببر
کفش پا کن و برو، تا آنجا که میتوانی.
رنگ زرد ِ ونگوگ، لمس ناشدنی
صداهای شادتری هم هست.
این دم به خورشید ِ تابان میماند.
بر تو بتابد یا نه
خود چون جزیره یا شبهجزیرهای
برابر چشمانات خواهد تابید.
Mano di Gloria
________________________________________________________________
اسلاوا راشکای
[Friderika
Slavomira Olga Raškaj ]
(1877-1906) نگارگر امپرسیونیست کرواسی.
هرمس تریسمگیستوس
[Hermes
Trismegistus ]
شخصیت اسطورهای که ناماش به معنای "سه بزرگ" (فیلسوف، روحانی، پادشاه) است.
بارتولومئو ویوارینی
[Bartolomeo
Vivarini ]
(حدود 1432- 1499) نگارگر ایتالیایی دوران رنسانس.
لوکرسیا
[Lucretia]
دختر اسپوریوس لوکرتیوس تریچیپیتینوس و همسر لوچیوس تارکینیوس کولاتینوس، نماد
زیبایی
و نیکی.
سرسو، همان سمتالرأس
خودفرید سخاکن
[Godfried
Schalcken]
(1643-1706) از نگارگران هلندی پیرو مکتب سنتی نگارگران ظریفکار لیدن.
.
|