بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
شیدا محمدی
|
|
دیگر دیر است
دیگر دیر است برای باز کردن دکمه هایت و خنده انگشتان آبی ام بر سینه تو و چرخیدن قفل در حنجره من و هلا هلا هلا در آمدن میان لیمو و سیب ها و سایه ات که اریب می رود از سایه من.
چرا دیگر بوسه ات بر پیراهن بنفشم لک نمی اندازد؟ و نارنجی های تنت ازمکیدن پستانهایم باد نمی کند ؟ دیگر صدایت قورباغه ها را در ران هایم غو غو غو غوک نمی...
حالا هر وقت صدایت کبود شود سیگارت را در چشمان من خاموش می کنی و نیم دایره ساعت در خاکستر موهایم به خواب می رود.
2 خیال رسیدن ندارد حواس پرتی تو و کفش های لنگه به لنگه ات بر مدار 360 درجه می چرخد. عقب عقب می رود این قصه و پشت همین بن بست دندان های شیری ام از ترس تیک تیک تیک تاک .تیک تاک نه ! خیال چرخیدن ندارد این ماه و ادامه تو در راه شیری گم می شود .
|