|
|
بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
رهبر سخن میگوید
الن وارموند [Ellen
Warmond]
نام مستعار پ.سپ فان ایپرن[P.C.
van Yperen]
(1930)
است که در دههی پنجاه سدهی گذشته با پانزده مجموعه شعر
جایگاه مهمی در هنر شعر هلندی یافت و جایزههای بسیاری دریافت
کرد.
بزرگ ارتشتار به بیماری دچار است
که دیگران اغلب از آن میمیرند
به آواز بلند میگوید: ما هنوز به خانه نمیرویم
زیر بیرق ´همه چیزی تمیز و مرتب است´
مردی که میتواند بداند میگوید:
همه چیزی به درستی مرتب شده است
باید سکوت کنیم و منتظر بمانیم
نه غر بزنیم و نه نعره بکشیم
اما قشنگ بنشینیم بر ویرانه
ساکت چون غبار ِ ویرانه
باید شاد باشیم چون کودکان
که وقت ِ خواب نمیشناسند
و اسباب بازی از دستشان میگیرند
باید شیرین بازی کنیم و ساکت باشیم
مردی که میتواند بداند میگوید:
همه چیزی به درستی مرتب شده است
باید کر باشیم و کور
و نترسیم از تاریکی ِ مرگ
باید خیلی ساکت بمانیم و به انتظار
چرا که همه چیزی به درستی مرتب شده است
دو شعر از مارخوری آگوسین[Marjorie
Agosín]
مارخوری اگوسین (1954) در شیلی و امریکا تحصیل کرده و استاد
ادبیات امریکای لاتین است. از پایان دههی هشتاد سدهی بیستم
دربارهی مادران ´زندانیان ناپدید شده´ و زندگی زنان شعر و
داستان مینویسد.
نیگا کن
نیگا کن، این عکسای بچههامه
این یکی فقط یه دست داره
نمیدونم مال ِ پسرمه یا نه
اما فکر میکنم شاید هم اون باشه
با اون دست به شیرینی عسل.
ببین اینجا پاهای اونه،
قطع شده، زخم زده، پاره
اما خوب پاهای اونن
شاید هم مال یکی دیگهس.
نترس
اینها فقط عکسان
میگن این هم یه جور شناسایی کردنه
اگه دستکم نشونات بدن
میتونی کمک کنی تا پیداش کنم.
این عکسها رو ببین
و بذارشون تو آلبوم ِ زندگی.
زنان ناپدید شده
بیوهام من
در کشوری که تاریک شده است،
وادار به سکوت
به یاری چارگوشههای امن ِ آزار
از آنان که حافظه ندارند.
هنوز هم نمیبینی مرا؟
هنوز هم نمیشنوی مرا
از میان دود ِ غلیظ ِ غیظ؟
نگاهام کن،
شبها، روزها، صبحهای بی صدا
برای من بخوان
تا کسی تهدیدم نکند
صدام بزن
تا نامام را بازگردانند
صداها،
لایهای بر پوست
با آواز دادن ِ نام ِ من.
با فراموشی همآواز مشو
سکوت را بشکن.
میخواهم آن زن ِ پیدا شده
باشم
بازگشته از میان هزارتوها
بازگشته تا نام ِ خود را آواز دهم.
صدام بزن.
|