بایگانی      صفحه اول       تازه های شعر    کتابخانه      پیوندها      شعر، علیه فراموشی      ویژه ی 8 مارس

 

فراخوان

 

شیموس هینی

 برگردان : روشنک بیگناه

 

گفت: "گوشی رو نگهدار،
همین الان می رم میارمش
هوا اونقدر خوبه که اون
تصمیم گرفت علف  هرزه ها رو وجین کنه."

 

بعد او را دیدم
بر روی دستان و زانوانش
پای ساقه های تره
دست می کشد، نگاه می کند، جدا می کند
و آرام بیرون می کشد
هر چه را که جا نیفتاده،  ضعیف و بی برگ است
شاد از ریشه کن کردن علف های هرز
در عین حال کمی هم با حس گناه

 

                                   و بعد خود را یافتم در حال گوش دادن به
طنین بلند و یک نواخت تیک تاک ساعت راهرو
آنجا که تلفن بی حضور کسی رها شده است
در آرامش جامِ آینه
و نور آفتاب بر پاندول ها

 

و از فکرم گذشت  اگر این روزها بود
مرگ همه راهمینطور فرا می خواند

 

بعد صدایش را شنیدم
و نزدیک بود به او بگویم دوستش دارم .