شعری از آنجلوس سیکلیانوس [Angelos Sikelianos]

 شاعر یونانی  - 28 مارس 1884- 19 ژوئن 1951

مترجم: کوشیار پارسی

height=123                           

   تالرو [Thalero]

 

پرشور و شاد و گرم، میتابید ماه

بر تاکستان

آنگاه که خورشید، به سُریدن در ژرفای سکوت

خاربوته ها را به آتش میکشید.

 

گیاه ِ سرکش بر فراز ِ رها از باد

شیره ی تلخ از ساقه می افشاند؛

با شاخه ی جوان تاک

کنار ِ بهارخواب ِ داغ

 

هزاردستان به آواز،

پرستوها کنار ِ رودخانه به پرواز،

گرما به روی ماه

پردهای حریر میآویخت...

 

سه ورزا از راه ِ میان گندمزار

به صف بالا میکشیدند،

گوشت ِ لرزان ِ آویخته از گردن

در اهتزاز ِ بر سربالایی.

 

سگ شکاری لاغر و خمیده

بوکشان پرید

از صخره ای به صخره ی دیگر

به جست و جوی جاپایی در گرگ و میش.

 

میان ِ غوره های آویخته

خانه ی نزدیک به انتظارم بود

میزی آراسته، چونان چراغ

به روشنایی ِ گلاویژ...

 

دختر ِ خانه شانه ی عسل،

نان ِ چاودار و آب خنک پیش روی ام گذاشت.

گلوی مرمرین اش، نشان توان او بود:

با گردنآویزی چون طوق کبوتر

 

حضور او، چون ِ نور در شب

ظهور آتش ِ باکره گیش بود

نوک پستانهاش برجسته

به زیر پیراهن ِ تنگ

 

دو بافه ی گیسو

آویخته بر پیشانی

چون تناب ِ لنگر ِ کشتی

که به کف ِ دست نمیآمد.

 

سگ له له زنان ایستاده بود

بر راه ِ سرازیری.

نگاه میکرد، به انتظار ِ

پاره ای نان.

 

گوش به آواز ِ هزاردستان

به خوردن ِ میوه از سبد

طعم ِ گندم، آواز و عسل

در دهان ام...

 

جان ام به دَوَران چون دانه ای بلورین از انگور

جمع ِ سرخوش ِ زنبوران، به تمامی پنهان

بیش و بیش میشدند

چونان خوشه های آویخته از تاک.

 

بلور ِ زمین به زیر پاها احساس میکردم

خاک ِ شفاف

چنارهای سه ساله

استوار ایستاده بر آن.

 

شراب کهنه باز کردند

با رایحه ی سبوی ِ بیتاب

عطر ِ دلنشین ِ کوهسار

به گاهی که گیاه به زیر شبنم مینشیند...

 

پرشور و شاد و گرم

تپیدن ِ دل از آرامش

آرمیدن در بستری با رایحه ی گیاه

و نیل ...

 

 

تالرو نام کهنترین روستای جزیره ی لفکاس [Lefkas] است. روستایی که گلهای فراوان دارد و معنای نام اش نیز ´شکوفایی گلها´ست. لفکاس - زادگاه آنجلوس سیکلیانوس- جزیره ای است که میان یونان و اروپای غربی قرار دارد. مردم این روستای خرد – حدود 200 نفر- به مهمان نوازی شهرت دارند.