آرش رادمنش

 

 

- پرستار بخش  جایش را پنبه می گذارد یا

     ( دفتر کهنه ی یادداشتای من )

         زیرنویس صحنه های درمانگاه ترک اعتیاد تهران می شود -

و اقراق می کنم که شنبه اصلا روز بدی نبود

و متادون هیج هم کم نمی آورد در نشئه ی آخر که ( می خواندیش شام آخر)

و من هیچ کجا هیچ قولی نداده بودم خواندنت را

بگذریم اما سرما خورده بودم آن شام شنبه ن ش ئ گ ی ام  را

ظهر یکشنبه ی من چریکی فلسطینی بودم و هزیان های دیگر

گرفتی ام با دوربین و نوشتی ام توی سر رسیدت

من اما داشتم می جنگیدم چریکی با تمامی ارتش اسرائیل

و تو می گیریم با دو ربین و می نویسیم توی سر رسیدت

و هی هی می گویی ام : " بسه دیگه انقدر ادای دیوونه ها رو در نیار"

و من های های گریه می کنم و تو قرص قرص لورازپام و نورتریپتیلین لقمه می کنی ام

و چشم چشم سنگین می شود و خواب خوابم می برد:

نوار غزه عقب نشینی شده و ابوما زن ص ل ح

بیدار شده ام  زودتر تو خندیدی من

                                          _ مرده ام