بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه پیوندها شعر، علیه فراموشی ویژه ی 8 مارس |
1 سرزمینی که در آن متولد شدم دزدیدهشد کسی آنرا ندیده؟ مسئول امور پناهندگی میپرسد: - ملیت و دلیل پناهندگی میگویم به دنبال سارق سرزمینام میگردم فکر میکنید دلاش بهرحم بیید و آنرا پسبفرستد. با لهجهی تکزاس آمریکا می گوید: نامهای به جان اشکرافت بنویس و یک کپی هم برای جرج دبلیو بوش.
امروز آگهیایتنظیم کردم و برای رسانهها فرستادم: I am lost Anybody Seen Me?”
2 گاه و ناگاه اصلاً همهگاه واژه، شئیای خطرناک میشود - بمب - ب 52 - سیاهزخم - بنلادن - جرج دبلیو بوش پیشاز آنکه CNN خبرش را پخش کند در ذهن منفجر میشود.
3 از همسرم خواستم خرید که میرود اگر شعر تازه و رسیده گیرش آمد به اندازه یک کیسه پلاستیک بریم بخرد و حتماً به تاریخ مصرف آن توجه کند. 4 به نفس نفس میافتد و موزونیاش را از دست میدهد ین عقربههای ساعت و ثانیهشمارش حوصلهی کوچهی درد و چرک و گَنداب گرفته را هم سربردهاست. و چون اسبی گرفتارآمده در لجن شیهه میکشد و چشم گردش از درون قاب سیاه هراسیده به من زل میزند و دقیقهشمار و ساعتشمارش چون گاری گیرکرده در گلولای به من خیره میشود اما راه نمیرود. و من خستگیام سنگینتر و کابوسام ژرفتر میشود
عقربههای ساعت. . . عقربههای ساعت. . .
|