| 
		
         | |
| بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها | 
			
| 
 
 فکر 
					معصوم   هنوز هم خودت را همراه ابروهایت نمی گیری و راز لبخند ژوکوند را در دهانت می گشایی در تعجبم با چشم و گوش بسته لب 
					های ساکتم را چگونه حس می کنی  می دانم تو برایم همسری خواهی شد که از سوسک نمی ترسد و رانندگیت از غیبت بهتر خواهد شد می دانم وقتی از خرید برمی گردی کیک سیب ات بودار می شود و در 
					فکرت چیزی جز فمینیسم نیست   من به آن روزی فکر می کنم که آستین هایم را بالا زده ام و به موهای پایین آمده ات دست تعارف می کنم تا هیچ وقت از بلندی آنها دست 
					نکشیده کوتاه نیایم   
					 
 
 
					 |