عبدالله په شیو
(
شعر معاصر كردستان عراق )
برگردان به
فارسی: بابك صحرانورد
( معرفی شاعر )
عبدالله په شیو از صداهای ماندگار و اصیل شعر امروز
عراق، سال 1946 در اربیل عراق به دنیا آمد. اولین
مجموعه شعر خود را با نام « اشک و زخم» در سال 1967 به
چاپ رساند و تا کنون ده مجموعه شعر از او منتشر شده
است. «په شیو» جزو شاعران مطرح نسل دوم کردستان
عراق و از هم نسلان «شیرکو بیکه س» و «لطیف هلمت»
است. در سال 1973 به دلایل سیاسی از کشور خود خارج و
هم اکنون در کشور فنلاند به سر می برد. او در سال 1983
دکترای زبان و ادبیات کردی را از قسمت خاور شناسی
دانشگاه مسکو دریافت کرد و هم اكنون به تدریس این زبان
می پردازد.
شعر او سرشار از تصویرهای بدیع و آکنده از شاخصه هیی
چون زندگی، عشق، وطن، غربت، آزادی، مبارزه، عدالت
خواهی و درخشش آهنگ های فراموش شده ی طبیعت پاک انسانی
ست. زبان شعر او چون دیگر شاعران هم روزگارش پر طنین و
کوبنده است و او با استفاده از این شكل زبان هر آنچه
زشت، ظالمانه و غیر انسانی ست می کوبد. عبدالله
په شیو در شعرهایش رنج و محرومیت ملتش را به تصویر می
کشد، چرا که شعری ست لبریز از تعهد به مردمش. خصوصیت
عمده ی آثار او در این است که برخلاف شعر شیركو بیكه س
كه عموماً روشنفكرانه و استعاری ست، شعر او هم قشر
تحصیل کرده و شعر خوان و هم مردم عادی را به یك میزان
جذب می كند، چرا که پژواک غمگنانه ی مصیبت های فراموش
نشده ی آنهاست.
نیمه شدن
در
چشم تو - آغاز بهار است
در چشم من - چلّه ی زمستان
در زاری تو - خوشی لبریز است
در زاری من - غم زانو زده
نیمی از من با تو
چون خاكستری سرد و مرده است
نیمی دیگر
به پاس عشقی دیگر شعله گرفته .
(برلین 1982)
امید
هنگامی
كه
آن بالاها، در قلّه ها
كولاك و سرما در درخت ها و بوته ها بیداد می کند،
غم نخور -
از ریشه، در درّه ها،
گیاه تازه و غنچه دار می روید.
(ترابلس - 1988)
به یاد یک شبِ زمستانی ۱۹۷4- ۱۹۷3
شنیده ای برف
آتش بزند شبی خاموش را،
پیرهنی از گل بدوزد برای شب،
عطر خوش خون را به جوش آرد؟!
خاطره ای این چنین را به یاد دارم:
شب سردی از چلّه ی زمستان بود،
در گوشه ای، که بستر زمین و سقف آسمان بود -
با شعله ور شدن آزار دو جسم درهم تنیده
برف نیمه شب به چمنزار و میهن آفتاب مانند شده بود!
(هلسینکی - 2006)
آ
|