حامد بشارتي -- گيلان

 

  

(1)

 

قرمز این ماهی تمام نمی شود

درون تنگ خالی

تمام نمی شود

گرمای دیوارهای این زمستان

(کبریت را خاموش می کنم (

صدای این ساعت چوبی

در تمام ذرات دیوار فرو رفته است

با اسب

چوبش را پدر بزرگ از جنگل های دور می آورد

شب می رفت

شب می آمد

او بعدها ابر شد

حواس این ساعت...

درون تنگ خالی

چرخ می زند

(2)

تو می روی

انارها می رسند

.

.

.

باد می وزد

رد پای انارها در برف می... ما...ند